یک مثال قابل توجه از آنچه می تواند اتفاق بیفتد اگر موقعیت الکترود اندام را تغییر دهید.
چندین پرستار A&E به من گفته اند که الکترودهای قفسه سینه با دقت قرار داده شده توسط کارکنان CCU برداشته شده و با الکترودهای قفسه سینه در موقعیت های اشتباه جایگزین شده است.این ممکن است به این دلیل باشد که CCU از سیستم مانیتورینگ سرنخ EASI™ 12 استفاده می کند - زیر را ببینید.
یک مقاله عالی "قرار دادن الکترود 12 لید ECG در حال استراحت و مشکلات مرتبط" به من ارائه شده است.موجود در وب سایت انجمن علوم و فناوری قلب و عروق.این شامل بسیاری از نمونههای ECG است که به شما کمک میکند جایگذاری نادرست الکترود را تشخیص دهید.
متداول ترین سوالی که در کلاس درس یا خارج از آن از من پرسیده می شود این است که "الکترودها باید کجا قرار گیرند".اما قبل از پاسخ دادن، اجازه دهید برخی از اصول اساسی را در نظر بگیریم و ببینیم که چگونه پاسخ ها به عوامل متعددی بستگی دارند.
خوب، اگر نمیخواهید همه آن را بخوانید، میتوانید مستقیماً به سراغ رایجترین سؤال بروید: «الکترودهای اندام را برای 12 ECG سرب کجا قرار دهیم».
همیشه به یاد داشته باشید که وقتی کسی اصرار دارد کارها را به روش خاصی انجام دهد، معمولاً متوجه می شود که شخصی در جایی روی آن کاغذ نوشته است.من باید از کار با بیهوشیهایی که اصرار دارند یک الکترود خاص باید در موقعیت خاصی قرار بگیرد، رنج کشیدهام.در آن زمان می دانستم که این مهم نیست، اما همیشه زندگی آرام در تئاتر را ترجیح می دادم، بنابراین فقط به آنها اجازه دادم که با آن ادامه دهند.;-)
بین بیمار و دستگاه ECG یک کابل بیمار قرار دارد و این کابل به تعدادی سیم رنگی مختلف تقسیم می شود، شاید 3، 4 یا 5 سیم برای اهداف نظارت، یا 10 سیم برای 12 ECG سرب.
سرب نمایی از فعالیت الکتریکی قلب از یک زاویه خاص در سراسر بدن است که با استفاده از ترکیب های مختلف این سیم ها به دست می آید.سرنخ ها تصاویر هستندنمیتوانید به یکی از سیمها یا الکترودهای بیمار اشاره کنید و بگویید «این فلان سرب است»، برای گفتن این باید به «گروهی» از سیمها اشاره کنید.
برای به دست آوردن یک ECG 12 سربی باید 4 سیم به هر یک از اندام ها وصل کنید و شش سیم در اطراف سینه قرار دهید، در مجموع 10 سیم، اما 12 "سرنخ" یا تصویر دریافت می کنید.به طور مشابه یک قفل ترکیبی ممکن است 50 عدد داشته باشد اما هزاران ترکیب ممکن را دارد.
سیستم های پزشکی فیلیپس سیستم سرب EASI™ 12 را تولید می کند.
این از 5 الکترود استفاده می کند و 12 لید را از آنها "مشتق" می کند.موقعیت های الکترود عبارتند از:
اما بیایید اکنون چنین سیستم های تخصصی را رها کنیم و به اصول اولیه بازگردیم.
برای اندازه گیری هر فعالیت الکتریکی حداقل به دو الکترود (مثبت و منفی) نیاز دارید تا یک مدار الکتریکی تشکیل شود.اگر از پدل های دفیبریلاتور برای به دست آوردن ردیابی استفاده می کنید، از این اصل استفاده می کنید.بنابراین ما یک الکترود داریم که بین خود و الکترود دیگر "نگاه" دارد.با تغییر موقعیتیااز این الکترودها، زاویه ای را که در آن هر فعالیتی را مشاهده می کنیم، تغییر می دهیم.
نکته مهممهم نیست از کدام سرب برای "نگاه کردن" به قلب استفاده می شود، الکترودی که نگاه می کند همیشه یک الکترود است.اما الکترود "دیگر" می تواند یک الکترود منفرد یا تعدادی الکترود دیگر باشد که به یکدیگر (به صورت الکتریکی) به هم متصل شده اند تا یک نقطه مرجع را تشکیل دهند.
شش لید قفسه سینه به اندازه کافی ساده هستند، هر یک از شش الکترود قفسه سینه از آن نقطه روی دیواره قفسه سینه به نظر می رسند، شش سیم شش نمای مختلف را به شما ارائه می دهند.الکترود "دیگر" در هر یک از این نماها، توسط ماشین "پیوستن" اتصالات اندام ایجاد می شود، بنابراین مرکز بدن به نقطه مرجع تبدیل می شود.
شش لید اندام متفاوت عمل می کنند، سرنخ های I، II و III هر کدام از یک جفت الکترود استفاده می کنند که یک الکترود بین خود و دیگری مانند شکل زیر نگاه می کند.لیدهای aVR، aVL و aVF هر کدام از تمام اتصالات اندام بیمار استفاده می کنند، اما دوباره یک الکترود منفرد (نسبت به بقیه) نگاه را انجام می دهد.
هنگامی که سعی میکنید به نحوه نگاه کردن سرنخهای اندام به قلب فکر کنید، نماها را از موقعیتهای اطراف یک ساعت (به صورت رو به بیمار) گرفته شده تصور کنید.
دارای الکترود روی بازوی راست (قرمز)، بازوی چپ (زرد) و پای چپ (سبز)
هنگام در نظر گرفتن تمام سرنخ های فوق، و سیم هایی که درگیر هستند.توجه کنید که شمابایدالکترودهای اندام را برای ثبت شش لید قفسه سینه به بیمار متصل کنید.اما برای ثبت لیدهای اندام نیازی به اتصال الکترودهای قفسه سینه ندارید.
از دکتر بروس گراهام از دانشگاه چارلز استورت NSW استرالیا برای کمک به پیشنهادات خود در مورد لیدهای اندام و قفسه سینه تشکر می کنم.
مهم است که بدانید آیا از کابل بیمار اروپایی یا آمریکایی برای نظارت استفاده می کنید، زیرا رنگ سیم ها مطابق شکل زیر متفاوت است.
تمام مراجع موجود در این صفحه بر اساس رنگ کابل های اروپایی (IEC) است.
مانیتورینگ اتصالات کابل | ||
اروپا قرمز رنگ زرد سبز مشکی سفید |
اتصال به: بازوی راست بازوی چپ پای چپ پای راست قفسه سینه |
ایالات متحده آمریکا سفید مشکی قرمز سبز رنگ قهوه ای |
سینه انفرادی منجر می شود | ||
سفید/قرمز سفید/رنگ زرد سفید/سبز سفید/رنگ قهوه ای سفید/مشکی سفید/بنفش |
C1 / V1 C2 / V2 C3 / V3 C4 / V4 C5 / V5 C6 / V6 |
رنگ قهوه ای/قرمز رنگ قهوه ای/رنگ زرد رنگ قهوه ای/سبز رنگ قهوه ای/آبی رنگ قهوه ای/نارنجی رنگ قهوه ای/رنگ بنفش |
کابل 3 سیم (قرمز، زرد، سبز) یا (قرمز، زرد، مشکی) تنها می تواند انتخابی از لیدهای اندام به شما بدهد.
یک کابل 4 سیم (قرمز، زرد، سبز، مشکی) تنها می تواند انتخابی از لیدهای اندام به شما بدهد.
یک کابل 5 سیمی (قرمز، زرد، سبز، سیاه، سفید) به شما سرنخهای اندام به علاوه یک سیم سینه (با استفاده از سیم سفید - معمولاً در موقعیت V1 قرار میگیرد) میدهد.این یک کابل مانیتورینگ همه کاره است، اگر یکی داشته باشید و آن را قرض دهید - ممکن است آن را پس نگیرید.
یک کابل 10 سیم برای ضبط 12 ECG سربی است.
آیا بیمار را روی مانیتور دارید یا 12 ECG سرب را ضبط می کنید؟نیازهای شما متفاوت خواهد بود.
اگر نظارت برای تغییرات در ریتم، به آنچه که بطن ها و دهلیزها انجام می دهند علاقه مند هستید.تا زمانی که بتوانید امواج بزرگ و کوچک فعالیت را از این دو ناحیه به وضوح ببینید، می توانید ریتم آن را تنظیم کنید.سرنخ را انتخاب کنید که بهترین تصویر را از آنچه به آن علاقه دارید ارائه دهد;اندازه/شکل موج p و/یا qrs.اغلب لید II، سرب I یا سرب قفسه سینه است، اما انتخاب شما ممکن است با آسیب، پانسمان یا وضعیت بیمار محدود شود.اما الکترودها در کجا باید قرار گیرند، مچ دست، ساعد، بازو، شانه، پایین یا بالای ساق پا یا حتی روی نیم تنه به صورت جعبه مربعی - مهم نیست،هنگام نظارت بر ریتم، دریافت یک سیگنال خوب مهمتر از موقعیت دقیق الکترود است.معمول است که سیم قرمز را روی شانه راست، زرد را روی شانه چپ و سبز (یا سیاه) را در راس قلب قرار دهید، ممکن است خیلی شبیه یک مثلث به نظر نرسد اما زمانی که یک سرب نسبتاً خوب I و II ایجاد کند. سوئیچ انتخابگر لید را بچرخانید.سپس به بحث قدیمی در مورد ناحیه "استخوانی" یا "عضلانی" زیر الکترود می رسیم.خوب این شش از یک تا نیم دوجین از دیگری است.استخوان رسانای خوبی نیست، اما احتمال کمتری دارد که تداخل عضلانی در نزدیکی الکترود ایجاد کند، ماهیچه هادی بهتری است اما احتمال تداخل ایجاد می کند.به یاد داشته باشید که اگر گین را روی مانیتور افزایش دهید (اندازه ردیابی را افزایش دهید)، اندازه هر گونه تداخل را نیز افزایش می دهید.
عقل سلیم به شما می گوید که هر چه از قلب دورتر باشید، امواج فعالیت کوچکتر خواهد بود، اما تفاوتی در فواصل زمانی وجود نخواهد داشت.فاصله pr و غیره. بنابراین نزدیک شوید، اما نه آنقدر نزدیک که ممکن است در تلاش برای دفیبریلاسیون یا کاردیوورژن اختلال ایجاد کنید.و بیمار تحت نظر در رختخواب با الکترودهای روی مچ دست و مچ پا به اندازه فردی که الکترود روی تنه خود دارد خوشحال نخواهد بود.
در صورت نظارت بر تغییرات ایسکمیک، به یک مورد خاص علاقه مند خواهید شدحوزهاز قلبمعمولاً از سرب قفسه سینه استفاده می شود (شما می توانید به ناحیه درگیر نزدیکتر شوید)، سعی کنید موقعیت صحیح را به دست آورید (در ادامه در این مورد بیشتر توضیح خواهیم داد)، اما مهمتر از آنمقاوم باشبا موقعیت اگر الکترودها عوض شوند.
من به استفاده از لیدهای مختلف برای به دست آوردن نماهای مختلف اشاره کردم، به عبارت دیگر، کلید انتخابگر لید روی مانیتور را در موقعیت دیگری قرار دهید.اکثر مانیتورها به شما لیدهای I، II و III می دهند.اما برخی از مانیتورهای ساده فاقد سوئیچ انتخابگر لید هستند، معمولاً برای دادن لید I به شما ثابت میشوند (اما دفترچه راهنمای اپراتور را بررسی کنید).این ماشین ها اغلب یک کابل با 3 سیم دارند.قرمز، زرد و سیاه.در بالا ذکر کردم که برای مانیتورینگ ساده رنگ قرمز در شانه راست، زرد در شانه چپ و مشکی در راس است.حال اگر دستگاه به شما یک سرنخ می دهد که من ردیابی می کنم، از قرمز و زرد با زرد استفاده می کند که «نگاه» یا تشخیص را انجام می دهد، سیاه به عنوان اتصال زمین عمل می کند.اگر رنگ زرد را در راس پایین بیاورید و رنگ مشکی را به سمت شانه چپ به سمت بالا حرکت دهید، زاویه سینه را تغییر داده اید، در واقع دستگاه را فریب داده اید که به شما یک ردپای لید II بدهد.موقعیت سیم سیاه در این شرایط چندان مهم نیست، به همین دلیل است که در اتاق عمل اغلب سیم سیاهی را می بینید که به یک الکترود روی پیشانی یا بازوی بیمار متصل است تا آن را از راه دور نگه دارد.
به جای چرخاندن یک سوئیچ برای به دست آوردن لیدهای مختلف، ما در حال تغییر موقعیت الکترودها هستیم.اما اگر مانیتور شما سوئیچ انتخابگر لید دارد این کار را انجام ندهید یا نماهایی را که لیدهای I II و III به شما می دهند خراب می کنید.
نکته مهم
من یک بار با یک متخصص قلب و عروق ارشد مشاجره طولانی داشتم که اصرار داشت که سیم سیاه هرگز چیزی را ضبط نمی کند و فقط یک اتصال زمین است.این در مورد 12 ECG سرب صدق می کند، اما در مورد نظارت همیشه اینطور نیست.
اگر مانیتور شما 3 سیم دارد;قرمز، زرد، سیاه،ودارای سوئیچ انتخاب کننده سرب،وهنگامی که سوئیچ را در موقعیت های مختلف می چرخانید، شکل مجتمع تغییر می کند.
شما از قرمز و زرد برای لید I، قرمز و سیاه برای لید II، زرد و سیاه برای لید III استفاده می کنید.
در بالا دیدیم که حرکت الکترودها به موقعیتهای مختلف میتواند مانیتور را فریب دهد تا لید یا نمای متفاوتی ارائه دهد.
یک سرنخ مانیتورینگ محبوب MCL1 است (مخفف کلید اصلاح شده مرکزی)، این باعث فریب مانیتور می شود تا یک لید شبیه سازی شده V1 به شما ارائه دهد، در اینجا نحوه انجام این کار آورده شده است.با یک کابل 3 سیم؛سیم قرمز را روی شانه چپ درست زیر ترقوه، سیاه (یا سبز) روی شانه راست، زرد را در چهارمین فضای بین دنده ای در مرز راست استرنوم (وضعیت V1) قرار دهید. از طرف دیگر، اگر رنگ مشکی (یا سبز) را در موقعیت الکترود V6 قرار دهید، با چرخاندن سوئیچ انتخابگر سرب روی لید II، یک سرب V6 شبیه سازی شده به شما می دهد.
MCL1 یک لید نظارتی مفید است، معمولا امواج خوبی برای تجزیه و تحلیل ریتم می دهد و بهترین لید برای شناسایی بلوک های شاخه بسته است.
بسیاری از تنظیمات مختلف با استفاده از سیستم 3 سیم امکان پذیر است و برخی از آنها فراموش شده اند مانند:CS5 (MCR5)، CM5، CB5، CC5.برای درک هر یک از این سرنخ های اصلاح شده، باید در نظر بگیرید که چه سرنخ روی مانیتور انتخاب شده است، و بنابراین از کدام سیم استفاده می کند، به ویژه اینکه کدام سیم «به نظر می رسد» را انجام می دهد.
تله متری و مانیتورینگ هولتر میتوانند پیکربندیهای منفرد، دوتایی یا چندگانه را ارائه دهند که از ترکیب لیدهای اندام I، II و III با لیدهای قفسه سینه اصلاح شده استفاده میکند.
اگر از یک نوار ریتم کاغذی ضبط می کنید، باید روی آن بنویسید که از چه لید (یا لید شبیه سازی شده) استفاده شده است.
لطفاً لطفاً الکترودها را به کابل بیمار وصل نکنید، یا ردیفهای منظمی از الکترودهای "آماده حرکت" را روی چرخ دستی قرار ندهید، مگر اینکه به طور روزانه استفاده شوند.ژل الکترود خشک می شود و بی فایده می شود.من یک بار در یک "دستگیری" در بخش شرکت کردم که در آن از چرخ دستی رزوس شاید هر دو ماه یک بار استفاده می شد، هر الکترود باید دور انداخته می شد زیرا خشک شده بود.اگر در این وضعیت قرار گرفتید، مقداری نمک نرمال را بیرون بیاورید و یک نقطه را روی پد ژل خشک شده قرار دهید، باید کار کند.شاید دوست داشته باشید که Lewes در سال 1965 مقاله ای را در British Heart Journal منتشر کرد که نشان می داد سس کچاپ، سس مایونز، خمیر دندان و ژله KY همگی به اندازه ژل الکترود نتایج خوبی دارند.
بیایید این را به 6 لید قفسه سینه و 6 لید اندام تقسیم کنیم.
الکترودهای لیدهای قفسه سینه باید در موقعیت های استاندارد قرار گیرند:
در بیماران زن هرگز الکترودها در بالای سینه قرار نمی گیرند مگر اینکه نتوانید به موقعیت طبیعی دسترسی پیدا کنید.اگر مجبورید روی سینه حرکت کنید، آن را روی ضبط بنویسید.
با این حال، با بیان این موضوع، از PWharmby@aol.com سپاسگزارم که در مورد موارد زیر به من گفت:
به نظر می رسد بافت پستان عملاً تأثیر ناچیزی بر دامنه ECG داشته باشد و در زنان، قرار دادن الکترودهای قفسه سینه بر روی سینه به جای زیر سینه توصیه می شود تا دقت قرار دادن الکترود در سطح افقی و در سطح صحیح را تسهیل کند. موقعیت های جانبی صحیح است."
Rautaharju PM، Park L، Rautaharju FS، Crow R. یک روش استاندارد برای مکان یابی و ثبت موقعیت الکترود قفسه سینه ECG: در نظر گرفتن تأثیر بافت پستان بر دامنه ECG در زنان.جی الکتروکاردیول.1998 ژانویه؛ 31 (1): 17-29.
V1 نقطه شروع مهم است، اگر این اشتباه را انجام دهید، کل اشتباه خواهد بود.تعیین مکان چهارمین فضای بین دنده ای می تواند دشوار باشد.بهترین راه این است که انگشتان خود را به سمت پایین جناغ، از سر ترقوه ها شروع کنید، تا زمانی که به یک برآمدگی افقی استخوانی (زاویه استرنوم یا زاویه لوئیس) برخورد کنید، این در بیماران مرد آسان تر است.با انگشت خود روی این برجستگی، آن را به سمت راست بیماران بلغزانید، انگشت شما به فضای بین دنده ای می افتد، این دومین فضای بین دنده ای است، اکنون به سمت سوم و سپس چهارم حرکت کنید، اینجا جایی است که V1 را قرار می دهید.
مهمترین جنبه ثبت 12 ECG سرب، سازگاری تکنیک ضبط است، اما مکان یابی الکترودها در رتبه دوم قرار دارد.
هنگامی که از 12 ECG سرب برای جستجوی شواهد ایسکمی یا انفارکتوس استفاده می کنیم، ما علاقه زیادی به یک ضبط 12 لید نداریم (اگرچه ممکن است به خودی خود قطعی باشد)، اما اینکه چگونه در طول زمان تغییر می کند - ما ضبط ها را با هم مقایسه می کنیم.اگر این رکوردها همه یکسان ساخته نشده باشند، قابلیت اطمینان مقایسه از بین می رود.
اگر فکر می کنید الکترودهای قفسه سینه در جای اشتباهی قرار دارند و قبلاً ضبط شده است (مثلاً 10 دقیقه پیش).تا زمانی که با استفاده از همان الکترودها ضبط نهایی را انجام نداده اید، الکترودها را به موقعیت های "صحیح" تغییر ندهید.سپس یک ضبط "مناسب" انجام دهید و روی آن بنویسید که الکترودها تغییر مکان داده اند.
یک مثال افراطی
بگو من یک الکترود گذاشتم روی بینی ام و یکی را روی انگشت شست پا، ضبط می کردممقداریفعالیت.سپس 20 دقیقه بعد با استفاده از بینی و انگشت شست پا ضبط دیگری انجام می دهم.منمیتوانستآن را با اولی مقایسه کنید، منمیتوانستبگو اگر تغییراتی بودمفید خواهد بود.
هنگامی که الکترودهای قفسه سینه را گذاشتید و ضبط کردیدآنها را تنها بگذار.
اغلب مفید است که دور قلب را بیشتر از V1 تا V6 نگاه کنید.شما می توانید "لیدهای سمت راست قفسه سینه" را انجام دهید، که به عنوان V1R تا V6R تعیین شده است - یک تصویر آینه ای از لیدهای قفسه سینه معمولی.به یاد داشته باشید که V2 معمولی شما در واقع V1R است و V1 معمولی V2R است، بنابراین برای گنجاندن یک مجموعه "درست" از لیدهای قفسه سینه، فقط V3R را به V6R ضبط کنید.
لیدهای خلفی می توانند مفید باشند.V7 با V6 در خط زیر بغل خلفی چپ، V8 با V7 در خط میانی کتف چپ (اغلب بهعنوان وسط بین V7 و V9 در نظر گرفته میشود)، و V9 با V7 در مرز ستون فقرات چپ هم سطح است.
اگر یک لید قفسه سینه از نوک فرآیند ensiform (xiphoid) ثبت شود، مانند Ve با حروف کوچک "e" مشخص می شود.
به یاد داشته باشید که برای ثبت این سیمهای اضافی باید برخی از سیمها را در موقعیتهای الکترود جدید قرار دهید، دستگاه متوجه نخواهد شد که شما این کار را انجام دادهاید.همچنان "V1" یا "V6" یا هر چیز دیگری را در کنار ردیابی چاپ می کند، باید آن را خط زده و موقعیت لید جدید را بنویسید.
حدود 12 دستگاه سرب ECG قابلیت ضبط برخی یا همه این لیدهای اضافی را دارند.در برخی از مدلهای صفحهنویس هیولت پاکارد، به بلوک پلاستیکی بزرگی نگاه کنید که سیمهایی را که به اتصالات اندام و قفسه سینه میروند نگه میدارد.ممکن است چند شکاف اضافی برای سیمهایی که باید به برق متصل شوند، با برچسب C3R مشاهده کنید.
شش لید اندام 12 ECG سرب
آخرین، اما مطمئناً به هیچ وجه کم اهمیت ترین.موضوعی که بیشترین بحث را ایجاد می کند، مچ دست یا شانه برای اتصالات بازو و مچ پا یا ران برای اتصالات پا است.
ابتدا یک دیدگاه تاریخی.ضبطهای اولیه ECG با دراز کشیدن بیمار در حالی که انتهای دستها و پاهای خود در سطلهای آب نمک فرو میرفتند (در ابتدا فقط از سرنخهای اندام استفاده میشد) به منظور ایجاد اتصالات الکتریکی مورد نیاز انجام شد.سپس شخصی به این فکر افتاد که از یک پد نمکی خیس شده در اطراف مچ دست یا مچ پا، با یک صفحه فلزی در بالا - که با یک بند لاستیکی محکم شده است، استفاده کند، که می تواند یک سیم متصل به دستگاه ضبط داشته باشد - دیگر سطل وجود ندارد.سپس به این فکر میافتیم که پد آغشته به نمک را با مقداری ژله رسانا بین صفحه فلزی و پوست جایگزین کنیم - همه خشک میمانند، اما همچنان به بند لاستیکی نیاز داریم تا آنها را در جای خود نگه داریم.
در این مرحله شایان ذکر است که اگرچه دستها و پاها را میتوان به «سیمهایی» که از بالاتنه آویزان است تشبیه کرد.تکانه ای که می رسد می گوید بازوی راست باید از شانه راست حرکت کند تا به آنجا برسد.برای بستن الکترودها به شانه ها و کشاله ران، به یک ابزار ویکتوریایی بسیار "هیت رابینسون" نیاز بود، فقط قرار دادن اتصالات روی مچ دست و مچ پا آسان تر بود.
سپس الکترودهای چسب را دریافت می کنیم و همه دیوانه می شوند.اکنون مشخص شده است که هنگام انتخاب محل الکترود فقط به مچ دست و مچ پا محدود نمی شوید.به قلب نزدیکتر شوید (شانهها و کشاله ران) و سیگنال قویتری دریافت میکنید، به علاوه کمتر احتمال دارد تداخل یا لرزش عضلانی اسکلتی را دریافت کنید.و بیماران زن مجبور نیستند جوراب شلواری خود را در بیاورند.
چگونه این می تواند بر 12 ECG سرب تأثیر بگذارد
تجزیه و تحلیل 12 ECG سرب همه چیز در مورد اندازه گیری است، ارتفاع و عمق امواج می تواند در تشخیص برخی شرایط مانند انفارکتوس یا هیپرتروفی مهم باشد.اگر لید اندام را از اتصال بالاتنه در مقایسه با اتصال اندام ثبت کنید، از نظر فنی تفاوت جزئی در اندازه امواج مشاهده شده در لیدهای اندام وجود خواهد داشت.اما این بر کمپلکس های لیدهای قفسه سینه تأثیری نخواهد گذاشت.
تغییرات زیر در 12 ECG سرب نشان داده شده است که وقتی 4 الکترود اندام روی تنه قرار می گیرند اتفاق می افتد.
Bartosik J، Pahlm O، Edenbrandt L، و همکاران.بازسازی ECG استاندارد 12 لید از ضبطشده با استفاده از موقعیتهای سرب پروگزیمال اندام غیراستاندارد سازگار با فعالیت.J Electrocardiol 1995 Jan;28 (1): 33-8.
نمونه ای از موقعیت های مختلف الکترود اندام
من از کری اسمیت، هماهنگ کننده بالینی مؤسسه فناوری های آریتمی برای ارسال این موارد خیره کننده سپاسگزارم. نمونه هایی از اینکه چگونه شواهد MI تحتانی می تواند با حرکت دادن الکترودهای اندام به سمت تنه "ناپدید" شود.
طبق گفته انجمن قلب آمریکا، «الکترودها ممکن است روی هر قسمتی از بازوها یا پای چپ تا زمانی که در زیر شانهها قرار دارند، در قسمت اول و زیر چین مغبنی در جلو و چین گلوتئال در قسمت دوم قرار گیرند. هر گونه قرارگیری دیگری که به دلیل تغییر شکل یا گم شدن اندام ضروری باشد باید در پرونده ذکر شود.
Pipberger HV، Arzbaecher RC، Berson AS، و همکاران.توصیه هایی برای استانداردسازی لیدها و مشخصات ابزار در الکتروکاردیوگرافی و وکتورکاردیوگرافی: گزارش کمیته الکتروکاردیوگرافی، انجمن قلب آمریکا.تیراژ 1975؛ 52:11Ð31.
اما شما می توانید یک سری از ECG های ضبط شده را با این روش مقایسه کنید.
برای تجزیه و تحلیل تغییرات سریال (مانند ایسکمی / انفارکتوس)، ثبات تکنیک ضبط مهم است.
ممکن است مواقعی وجود داشته باشد که لازم باشد از تکنیک استاندارد دور شوید.بگویید بیمار یک لرزش عضلانی محیطی داشته است، ممکن است بهتر شویدکیفیتضبط با استفاده از قرار دادن سرب اندام تنه.
اگر بخش/واحد/بخش/بیمارستان یا کلینیک شما اتصالات بازو را روی بازوها یا شانه ها قرار می دهد، فقط مطمئن شوید که همه این کار را به همین ترتیب انجام می دهند.سپس همه ضبط ها قابل مقایسه هستند (اما نه در نقاط مختلف کشور یا جهان).
یک استاندارد بین المللی شناخته شده برای قرار دادن الکترودهای اندام (و همچنین اتصالات قفسه سینه)، مچ دست و مچ پا وجود دارد.اگر میخواهید این کار را متفاوت انجام دهید، خوب است، تا زمانی که همه کسانی که با آنها کار میکنید بدانند و موافق باشند (این قسمت سخت است).
اگر 12 ECG سرب را باهرجنبهای از تکنیک ضبط که با استاندارد متفاوت است (به زیر مراجعه کنید)، آنچه را که روی ضبط انجام دادهاید بنویسید.به عنوان مثال "قرار دادن نیم تنه الکترودهای اندام".
بسیاری از پزشکان اکنون یک کپی از آخرین نوار قلب ثبت شده خود را به بیماران می دهند.این یک ایده عالی است، که ضبط برای هر پیراپزشک، پرستار یا دکتر آینده مفید خواهد بود.اما بهتر است آن را به روش استاندارد ضبط کنید.بیمار به پشت خوابیده، بازوها در کنار آنها، الکترودهای قفسه سینه در موقعیت های صحیح خود، الکترودهای اندام روی مچ دست و مچ پا، ثبت شده در 25 میلی متر بر ثانیه، کالیبره شده با 10 میلی متر بر میلی ولت.
با گفتن همه اینها، حتماً در جایی وجود خواهد داشت که با چیزی که گفته شده مخالفت کند.
تماس با شخص: Ms. Suki Liu
تلفن: 008613714703514
فکس: 86-755-29093174